مادرم گوشت را وَرز میدهد تا شکل دایره شود و کوفته قلقلی درست کند و به شکل گرفتن زندگی من فکر میکند. فکرش ناراحت از اینکه چرا ازدواج نمیکنم تا دیگر نگران پرده بکارت من نباشد .
شانه همه مادران سرزمینم زیر بار خصوصی ترین قسمت بدن دخترانشان خم شده است
شبکه Gem سریال مورد علاقه مادرم را پخش میکند و لا به لای قصه های سریال از خاطرش زدوده میشوم تا قسمت بعدی ..
سحر مریوانی
زندگی عجیب است ، نه بودن ، نه نبودن ، و نه نوع بودن و نبودنمان دست خودمان نبود . ما متولدین جنگ کم نیستیم ..
ما خودمان خبر نداشتیم که پدرمان سواد درست حسابی نداشت و مادرمان گم شده در بند رخت هایش بود ، میان حواس پرتی های پدر و مادرمان، از کاندوم های پاره و منقضی شده چشم به دنیا گشودیم ..
ما که می گویم منظورم بهایی و یارسان و کلیمی و مسیحی و مسلمان نیست، همه ی ما ..
پدرمان از فُکُل و کروات و مادرمان از مجله زنِ روز استعفا داده بود. ما غرق برنامه های زنده ی جنگ، انگار صدایش را چند کوچه بالاتر هم میشینیدیم ، آنقدر که زنده بود .. با اسباب بازی هایمان عمری حرف می زدیم تا دوباره پدرمان دست به جیب نشود، لباس هایمان موروثی برادر و خواهر بزرگترمان بود ، نه اینکه ما نداشتیم ، نه .. هیچ کس نداشت ..
اگر دختر بودیم، پدر و مادرها مثل عقاب پنجه بر ما می زدند که کسی به تنمان دست درازی نکند ، غافل از اینکه شبانه روز روح مان دستخورده می شد .. پسر که بودیم از شورت خیسمان صبح ها می ترسیدیم ، از بلوغ هیچ چیزی نمی دانستیم ، عشق ، قلدرِ محله بودن و دستمالِ خونی و شبِ حجله بود .. ابی گوش می دادیم و به صدای کویتی پور به به و چه چه می گفتیم !
گذشت و گذشت .. پنهان کاری می کردیم و عطر میزدیم که بوی گند عقده هایمان دنیا را در بر نگیرد ..
در این میان، من عقده ای افزودتر داشتم، من هم ابی گوش می دادم و به صدای کویتی پور به به و چه چه می گفتم، من هم پنهانکاری می کردم ، مُهر بر زبان میزدم ، منِ بهاٸی عید رضوان داشتم و بر سر کار می آمدم ،منِ یارسان عید یاران داشتم و دم نمی زدم ..
اینبار نمی خواهم دهن به شکوه از تبعیض ها بگشایم، این بار من یارسان نمی خواهم از تحریم از تحصیل تویِ بهاٸی یا تحریم از کار منِ یارسان بگویم ، می خواهم بگویم نسل من فارغ از هر مسلکی، کپی نابرابر با اصل است، سزاوار تبعیض نیست ،قشر زیادی از نسل من بیشتر از کتاب، در آرشیوش فیلم پورن دارد، حرام زاده ی رسانه های جمعی ست ، درکی از اجتماع و انسان و دین ندارد، قشر دومی لامپ کوچکی در سر روشن کرده اند و داد سخن می دهند و تو حکومت اسلامی که عنوان جمهوری داری آنها را به جرم اقلیت مذهبی در بند می کنی، نسلی که به خاطر احترام به نظرشان به بند می روند و واقعیت همچنان خاک می خورد ..
در این میان قشر سوم، قشری است که دیر زمانی است که از مقوله دین گریخته و تو با در بند کردنش باعث شدی که گرفتار افیون دین شود ..
امروز می خواهم از قشر چهارمی حرف بزنم که چشم هایشان باز شده و ناخواسته گرفتار دانستن شده اند. اکثریت غیر مذهبی، باز هم همان کهنه نسلِ تلوزیون سیاه و سفید و پدر و مادر محجوب . نسلی که به جای تو راه می رود و هر قدم از من عذرخواهی می کند، نسلی که در خودش قرآن را خوانده است و بر دهانش خاک پاشیده ، حافظه اش را بخشیده و مسٸولیت بدبختی هایش را به دوش می کشد . حالا به تمام اتفاق های افتاده و نیفتاده زندگی من هم حق می دهد ..
رٸیس جمهور : من هم می گویم حصر باید برداشته شود .
رٸیس قوه قضاٸیه : کی گفته حصر غیر قانونی ست ؟ حصر مصوبه شورای امنیت ملی است.
حالا رٸیس شورای امنیت ملی کیست ؟ رٸیس جمهور ..
بیا سیگاری بگیرانیم رفیق ، تقصیر تو نیست که این روزها همه از خیل اپوزوسیون مجازی اند، اگر قرار بر هدایت بود، صادق، هدایت میشد ..
سحر مریوانی
یکشنبه 21آبان 1396ساعت21:48(یکشنبه خونین)
تاریخی که نه تنها در تاریخ، ماندگار خواهد شد بلکه در ذهن خیلی ها نیز حکاکی شده اشت .
بله شاید متوجه شده اید! بله دقیقا زلزله کرمانشاه ،زلزلهای که زمین زادگاه وخاطرات کوچیکم را لرزاند سقف آرزو خیلی ها که آرزوی سقفی را داشتند را نابود کرد زلزله ای که خیلی از قلبها را لرزاند خیلی از وجدانها رابیدار کرد ولی با وجود قدرت زیادش نتوانست قلب خیلی از انسانهای که دستشان میرسد را بلرزاند .
من ادریس مهرابی 28 ساله از شهرخاک گرفته و غبار آلود سرپل ذهاب هستم شهری که یادگار خاطرات کودکی من و زخم 8 سال جنگ تحمیلی(تجاوز و قدرت طلبی خمینی) و اکنون ویران شده زلزله ای است که دوباره رنگ غم واندوه را به خود گرفته است.من از دیاری با شما سخن میگویم که قبل از زلزله شاید کمترکسی اسم از آن را نشنیده بود دیاری که چندین دهه رنج وفشار وتبعیض رابه چشم خود دیده است وهر روز زلزله ای چندین ریشتری را تجربه کرده بودند من از روستاهای یارسان نشین سرپل ذهاب سخن می گویم جای که تمام دارایی آنها چراغ نفت سوز وموکت پینه خورده ودستان ترک خورده بوده.
من از دیاری با شما سخن می گویم چرخه اقتصادی آنها سهام عدالتی است که به خیال حاکمان سهم عدالت درمان آن دیار 80هزار تومن ماهیانه است که با هزار ترس واسترس به حساب آنها واریز میشود واکنون خانه کاه گلی آرزو هایشان باخاک زمین که فرش زیر پایشان بود یکی کرده است دیاری که اگر دوربین های خبرنگاران آنها را به تصویری کشیدند شاید به ذهن هیچ کس هم نمی رسید که مردمانی با این صلاح زندگی در کنار آنها زندگی می کنند.
آبان خون وخاک گذشت، عزیزانمان بدون کفن دفن شدند مرمانی مات و محبوت دلهای نگران چشم های گرایان که قلب هر انسانی را به درد می آورد بله دقیقا منظورم انسان است خیلی ها فقط اسم انسان را به یدک می کشند حاکمانی که زلزله 7/3ریشتر هم نتوانتست دل سنگ آنها را به درد آورد اشک های کودک پنج ساله برای مادر و پدرش هیچ ثاتیری برای آنها نداشت .
چنان چه که در گذشته دیدید مردم زلزله زده کرمانشاه در زمستان به آنها هیچ کمکی نکردند وزلزله خانماسوز کرمانشاهان وچند هزار ده و دهکده اطراف آن مانند مصیبت های طبیعی گذشته مردم بی پناه و سوگواری در سرمای کشنده زمستانی کرمانشاه وسرپل ذهاب و قصرشیرین بدون آب و خوارک وچادر وپوشاک گرم در میان سرما شدید با مرگ دست وپنجه نرم می کردند وحتی امکان به خاک سپردن مرده ها و درمان مجروحان وزخمی ها خود را نداشتن وحال که الان میبینیدمشکلاتی که الان مردم زلزله زده کرمانشاه دارند با گرمای تابستان سر می کنند نبود سرویسهای بهداشتی وامکانات بهداشتی باعث به وجود آمدن بیماریهای پوستی شده است که روز به روز در حال گسترش است واگر زودتر اقدامی نشود شاید ترمیم آن یا درمان آن غیر ممکن شود . سرپل ذهاب را به گرمای تابستان آن می شناسند مردمانی که با سرمای استخوان سوز زمستان سر کردند اکنون در زیر چادرهای گرمای تابستان را درحالی تجربه می کنند که آقایان دولت زیر کولر گازی به فکر افطاری میلیونی خود هستند.واقعا خیلی ظلمه گرمایی که بعضی وقتها تا 50درجه میرود چنان چه که شاهدید این مردم زلزله زده بدون توجه به کمک های جمهوری اسلامی دارن به سختی زندگیشون میکنند بیشتر آنها زیر چادر زندگی میکنن وبرای آنها خیلی سخته بدون کولر با این گرمای بیش از حد زیر چادر زندگی می کنند مشکلات مردم زلزله زده بیشتر از ایناست حتی چندی پیش نیز شاهد اتش سوزی چندین چادر در قسمت سرپل ذهاب بودیم که تنها امید وسرپناه آنها این بار دود شد ودیگر زمین فرش زیر پایشان وآسمان سقف آنها شده است.
ادریس مهرابی
6/9/2018
نان شهر کلمه بخش بوشکان استان بوشهر، افزون بر مادر بودن گاه جای خالی پدران خانواده را نیز پر میکنند. بیکاری، طلاق و متارکه، مهاجرت مردان به دنبال یافتن منبع درآمد بهتر و فوت همسر از مهمترین دلایل اشتغال زنان بهویژه در مشاغل سخت است، بیشتر این زنان برای کسب درآمد به دامداری، کار در مزرعه روی میآورند. فعالیت روزانه زنان سرپرست خانواده در فاصله ۴ تا ۵ صبح آغاز میشود و با غروب آفتاب به پایان میرسد. تامین هزینههای رایج زندگی از خوراک و پوشاک تا نگهداری از فرزندان و تلاش برای تاب آوردن در برابر ناملایمات زندگی از وظایف ابتدایی این زنان در خانه و جامعه است.
مجموعه پیشرو، روایتی چهارگانه از زنانی است که هریک قصهای ناگفته اما شنیدنی از دشواریهای زندگی زنانه در مناطق محروم دارند..
بیش از دو ماه از فاجعه زلزله کرمانشاه میگذرد. این روزها برای مردم کرمانشاه لبریز از غم و رنج از دست دادن عزیزان و داراییشان وامید و تلاش برای بازگشت مجدد به زندگی است. زلزله یا هر بلای طبیعی دیگر تأثیر متفاوتی بر زنان و مردان می گذارد. زنان به دلیل مسائل بیولوژیکی و تفاوت های روانی و اجتماعی و هنجارهای فرهنگی رایج، نسبت به مردان آسیب پذیرترند. احساس ناامنی، ترس، نداشتن سرپناه امن و تمیز، وضعیت ناسالم بهداشتی، تجربه زندگی در چادر، پرستاری و مراقبت از همسر و فرزندان و والدین مصدوم، از دست دادن دارایی یا پس انداز و بسیاری تجارب دیگر در بیشتر زنان زلزله زدهی کرمانشاه وجو دارد که اثرات ناشی از آن تا مدت ها در روحیه و رفتارشان باقی خواهد ماند. با این حال به دلیل خصلت از خودگذشتگی مادرانه، در این شرایط بحرانی نیز اولویت را به همسر و فرزندان خود می دهند.
مرجان
کدام یک از شخصیت های زیر بزرگترین ظلم در حق ایرانیان کرده؟ |
کدام نوع حکومت برمبنای سیاسی را خواهان هستید؟ |
از رفراندم کردستان عراق حمایت ...... . |